وظایف اعضای خانواده یک بیمار اسکیزوفرن
مهمترین وظیفه خانواده یک بیمار اسکیزوفرن به رسمیت شناختن بیماری در عضو خانواده است. متاسفانه خیلی از خانوادهها وجود بیماری روانی را در فرزند، همسر یا والدین خود انکار میکنند. برای نمونه میگویند: پسر ما بیمار نیست، بلکه کارهایی که میکند دست خودش است و اگر بخواهد میتواند جور دیگری رفتار کند. اما خانواده نمیدانند که بیمار بیش از همه از وضعیت خویش رنج میبرد اما بدون کمک حرفهای روانپزشک قادر به تغییر رفتار خود نیست و توقع بیجای بستگان بر مشکل او میافزاید...
دومین وظیفه خانواده، حفظ آرامش در محیط خانه و پرهیز از خردهگیریها و سرزنشهای ناموجه نسبت به بیمار است. برای نمونه، سرزنش یک دختر جوان مبتلا به اسکیزوفرنیا که چرا نمرههایت مانند گذشته درخشان نیست، موجب افزایش دید منفی او نسبت به خود و احساس بیارزشی در وی میشود و رنج او را بیشتر میکند. انتقاد از یک بیمار اسکیزوفرنیک که چرا در کنکور دانشگاه قبول نمیشوی؟ یا چرا به دنبال یک کار پردرآمد نمیروی؟ بر پریشانی او میافزاید. سومین وظیفه افراد خانواده، همکاری در درمان بیمار است، چه درمانهای دارویی و چه درمانهای روانیاجتماعی. برای نمونه باید مراقب مصرف دارو توسط بیمار باشند و از اظهارنظرهای نامربوط به دارو و درمان او که شبیه دوستی خاله خرسه است، بپرهیزند. برای نمونه اگر دارو نخوری بهتر است! یا تو که حالت خوب شده است چرا به مصرف دارو ادامه میدهی؟ یا مصرف دارو خطرناک است،
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( یکشنبه 89/4/20 :: ساعت 4:27 عصر )